کمی تامل در گذشته و آینده ...

دعوت شدن به یک بازی همیشه احساس‌های خوبی به‌همراه دارد.
و همینطور احساس خوب ما را شاداب و با‌نشاط می کند، پس سپاس از دوست عزیزم سیاورشن که این احساسات خوب رو به من بخشید.

من بیست ساله شده‌ام. پس تغییرات زیادی می‌توانسته شامل حال من باشد، آخر دیگر جوان هستم.
وارد شدن به مرحله‌ی جدیدی از زندگی یک سری تغییرات عمومی را در بر دارد، که کاملا برایم زنده هستند.
اما غمگین می شوم هنگامی که می بینم تغییراتم منحصر به‌فرد نیست.

 تنها چیزی که برای گفتن دارم: 

۱.کمی رومانتیک شده‌ام.
2.حس آینده سازی ـ بیشتری در من شکل گرفته است.
3.مغرور تر و یا شاید بهتر است بگویم گستاخ‌تر شده‌ام.
4.تعداد کتاب‌هایی که در یک سال اخیر مطالعه کرده‌ام خیلی بیشتر از قبل است.

و اما دعاهایم هنگام تحویل سال:

1.صبورتر باشم.
2.رفتار بهتری با کودکان داشته باشم.
3.دوست‌های بیشتری پیدا کنم.
4.تحصیلاتم را جدی‌تر دنبال کنم.
5.سنتی و یا اصیل‌تر رفتار کنم. 

و دعوت شدگان از جانب من:   "پیر مرد دیریا"         "سیزدهمین دنده"          "هلیا"

نظرات 5 + ارسال نظر
جغد بندری یکشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 04:21 ب.ظ http://joghd11.blogsky.com/

با امید به روزی و نو روزی پایدار...

پیرمرد دیریا یکشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 04:31 ب.ظ http://hormozpic.blogfa.com

سلام
شما را نمیشناسم ولی از اینکه به بازی دعوت شدم از شما سپاسگزارم...

کاوه یکشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 09:10 ب.ظ

زیبا نوشتی گلکم!

r e یکشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 09:29 ب.ظ

به امید پیروزی و موفقیت روز افزون شما

سیاورشن دوشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:52 ق.ظ http://siavarshan.blogsky.com/

سلام. اگم نون رحته بلدی درس کنی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد