یک سوتی دسته جمعی

همه‌گیر بودن فیس‌بوک٬ این شبکه‌ی ارتباطی را به یکی از پرکاربرد ترین سایت‌های جمعی تبدیل کرده است. و این سرایت موجب می‌شود که شما بتوانی دوستان پارسال٬ آشنایان امسال٬ همکلاسی‌های رقیب٬ تنبلان کلاس اول و حتی دشمنان خسته‌‌ی سربازی خود را پیدا و از طریق این شبکه‌ فاصله‌های بلند زمانی را به کوتاه‌ترین زمان ممکن تبدیل کنی.

این خوشحالی از یافتن دوست دوامی ندارد تا زمانی که در‌می‌یابی٬ پایه‌ای‌ترین اطلاعاتش می‌گوید که او گرایش به جنس موافق دارد. و یا با گزینه‌ی هر دو جنس زن و مرد برمی‌خوری.

من در ابتدا فکر می‌کردم واقعیت همین است٬ و براستی تاسف می‌خوردم. زیرا نمی توانستم همجنس‌گرایی و یا دوجنسیتی بودن را پذیرا باشم.

اما این فقط یه اشتباه است. این اطلاعات اشتباه وارد می‌شود. یه ندانستن ...

ای کاربران ایرانی فیس‌بوک گزینه‌ی "...Intrested in" در بیسیک اینفورمیشن، از شما می خواهد تمایل جنسیتان را مشخص کنید،  نه اینکه برای نمایش غرورتان برای جنس مخالف مانور بدهید.

دقت داشته باشید اگر جناب آقایی  گزینه ی Intrested in men را انتخاب کند، گی تلقی می شود.

نوازش...

در مراودات میان آدمیان حداقل دو تبادل صورت می‌گیرد. یکی تبادل «اطلاعات» و دیگری «شناخته شدن» یا مطرح شدن هر فرد بر دیگری است. توجه و تفقدی که به دیگران می‌شود٬ می‌تواند همراه با تماس فیزیکی باشد یا نباشد. در دوران کودکی تماس فیزیکی یا به تعبیری در آغوش گرفتن لازمه‌ی ارضای نیاز «مطرح شدن» می‌باشد که آن را نوازش می‌گویند.

این نیاز در همگی ما به اندازه‌ای وجود دارد٬ ولی در این روزهای ایران٬ این کشور پرتاریخ می‌بینید که این نیاز بیش از پیش خود را نمود می‌دهد. برای همین است که ما همیشه در انتظار اتفاقات پیش‌بینی نشده٬ تصمیمات کارشناسی نشده و اتفاقات عجیب برای کشورمان هستیم.
چون رییس جمهورش در جهت ارضای این نوع از نیاز است که این گونه عمل می‌کند. کارهای خارق‌العاده انجام می‌دهد٬ لج‌بازی می‌کند٬ به بزرگترها اهمیت نمی‌دهد٬ یکدندگی را پیشه کرده و همه‌ی ما را بر باد می‌دهد.
کاش فرصتی پیش می‌آمد تا او را در آغوش کشیده٬ محبتم را به او بدهم و بگویم که می‌شناسمش اینقدر جلب توجه نکند.

کلپک.کام

 

تابستان گرم می آید. و هر چه دمای هوا بالاتر می‌رود مقاومتم برای زنده ماندن بیشتر می‌شود.

شاید نزدیک به ۱۵ سال است که تابستان بندر را تجربه نکرده‌ام. اما تنها این دما و شرجی هوا نیست که آزار دهنده است. قطعی آب٬ بوی بد فاضلاب٬ طرح جدید ترافیک٬ کیفیت پایین دیتای مخابرات و از همه مهم تر وجود خزندگانی چندشناک در هر جا که هستم٬ از مواردی است که مایه‌ی رنجش من و هم استانی‌هایم است. البته آنها شاید از گزینه ی آخر فاکتور بگیرند.

آخه خدا چرا در آن سوی دریا٬ خون های جاری در رگ‌هایشان را رنگین‌تر آفریدی؟ که حتی برای بهتر کردن رفاهشان مارمولک را هم می خورند. 

چه چیزی می تواند پای مارمولکان را از خانه ی ما بیاندازد؟


پ ن: بر گرفته از دیالوگی با سیاورشن‌: 

دگه جیغ نزنی  فک و فامیلو خومو تو عربستان کلپک اخوارن